جملات زیبا
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید نظرفراموش نشه




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1



دریافت کد پرواز حباب ها
نويسندگان
الهام

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : الهام

روزهایی که می بینمت ، نفسم می گیرد
و روزهایی که نیستی ، دلم
اما
تو باش
تحمل اولی آسان تر است

 
یک شنبه 22 تير 1393برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : الهام

ببب

 
یک شنبه 22 تير 1393برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : الهام

بی تو ماندن تلخ است

مثل حلوای عزای کسی که دوستش داری

 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 18:38 :: نويسنده : الهام


طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره‌ها بزن

 

 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : الهام

"خدایا، یک مرگ بدهکارم و هزار آرزو طلبکار...خسته ام یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر..."*

 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : الهام

"دلم رقص نمی خواهد...ای دنیا تمامش کن و گر نه...این بار سازت را می شکنم."

 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 18:27 :: نويسنده : الهام


مرا نمیخواهی دیگر میدانم
حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم
اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم
چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم

 
پنج شنبه 19 تير 1393برچسب:, :: 15:53 :: نويسنده : الهام

" روزی می رسد که در خیال خود ؛جای خالی ام را حس کنی! در دلت با بغض بگویی"کاش اینجا بود" اما...من دیگر به خوابت هم نمی آیم"

 
چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 12:34 :: نويسنده : الهام


ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست،
اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.
ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست،
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.
ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ،
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست


 
چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : الهام


امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 17:7 :: نويسنده : الهام

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 16:52 :: نويسنده : الهام

جایی به اسم تو

آدم هایی به اسم من

و این ضمیر آخر شخص که اینجا انتظار می کشد

بدون هیچ فعلی ، بدون هیچ حرفی

جایی به اسم تو

خیابانهایی که به اسم تو نام می گیرند

و ایستگاه های خسته این خیابان

که همه ی آدمها را دور خودشان می چرخاند

آقا ، من ایسگاه آخر پیاده میشوم

چشمهایم را ایستگاه قبل جا گذاشته ام

اینجا

ایستگاه آخر

جایی به اسم تو

دستهای تو

دستهایی که خیابان را بغل کرده

و چشمهای بسته ی من

 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : الهام


دختر کبریت فروش را یادت هست ؟
او کبریت را پشت به پشت روشن میکرد ، من اما
سیگارم را
من و او هر دو دنبال خاطره هاییم
او از سردی هوا مرد اما من طولی نمیکشد … نگران نباش ؛
همه وجودم سردی هوای توست !



 
دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : الهام


همیشــــــــه مـ ـے گفتنــــد
سختــــــے ها نمکـــ زندگــ ـیستــ
امــــا چــــرا کسـے نفهمیـــــد
نمکـــــ” براے من که خاطـــــراتم زخمــ ـےستــــ
شور نیستــــ
مـــــزه
دردمـے دهد
.

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : الهام

به صدایت که معتاد شدم
رفتی
حالا هر روز
خاطره تزریق میکنم . . .
.

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : الهام


بعضی وقت ها شریک تمام خاطراتت فقط یک شماره ی خاموش است . . .

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : الهام

در من قدم بزن که تو را هی غزل شوم ، من شاعر نگاه توام ای همیشه مرد !

در من نفس بکش که تنم شعله ور شود ، بگذار از تو گرم شود این هوای سرد

تو سیب سرخ دفتر نقاشی منی ، سرشاری از طراوت عطر خدا و عشق

از بس که من به سرخی قلب تو عاشقم ، کم مانده دق کند به خدا این مداد زرد !

من فکر می کنم که تو کوهی ، نجیب و سخت ، کوهی که در عمیق ترین نقطه ی دلش

یک چلچله برای خودش لانه ساخته ، تا تو پناه او بشوی در هجوم درد

من شک ندارم از تو خدا سبز می شود ، هم پرسه با نگاه تمام ستاره ها !

ایمان من به نور رسید آن زمان که دل در آیه های روشن چشمت نگاه کرد

ما را به نام هم زده او تا یکی شویم ، ما یک نفر دو تایی ِ * عاشقتر ازجنون !

ما ماتَرین خلقت اوییم تا ابد ! ما مزدوج ترین نفر منحصر به فرد !

لبخند تو بهانه ی این شعر تازه است ، « وقتی تو دلخوشی همه ی شهر دلخوشند»**

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : الهام

 

من از تو مینویسم کلام تازه ای

 

تو از من مینویسی که پر اوازه ای

رسیده وقت رفتن نشسته تو چشام

سکوت مبهم تو شکسته تو صدام

برای کوچ اخر تو همراه منی

برای دل بریدن دلیل رفتنی

میمونه کنج سینم هوای انتظار

میخونم شعر رفتن تا برگرده بهار

تو دریای نگاهت شکسته قایقم

تو دنیای بزرگت غریبی عاشقم

برای شعر خوب تو میخونم

مسافر وقت رفتن خدا حافظ بگو

تو کوله بار عشقی سفر تا راه دور

که زیر سایه بون تو میمونم

سفر تا انتها تو هم با من بیا تو ای همراه من تموم لحظه ها

تو تنها عاشقی برای قصه هام بیا با من بمون تو نبض جاده ها

که مقصد منتظر برای ما

سکوت و میشکنه صدای ما

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : الهام

 

امروز باز غمیگنو زارم/ از دوشنبه ها بیزارم

دوباره امروز دوشنبه س/  عکسشو جلوم میذارم

روزی که قرار گذاشتیم/ هنوزم  یادم   نرفته

یاد اون روز دوشنبه/  با  منه هفته  به هفته

قرار شد بریم دوباره/ سرکوچه ی  گل یاس

همون جایی که یک روز/ کرد به من ابراز احساس

با چه  ذوقی رفتم  اون جا/ بی قرار  واسه  نگاهش

واسه  اینکه  باز  ببینم / عمق  چشمای  سیاهش

اومدش درست  به موقعه/ نبودش  مثل همیشه

یه غمی  تو صورتش  بود/ مثل  بارون  پشت شیشه

سرشو  او ورد بالا گفت / کلی حرف دارم  با چشمات

گفتم  بش خوبی  عزیزم؟/ چرا   تند تند   نفسهات؟

گفت نمی دونم چه جوری / بت  بزنم یه حرفیو

سخته ولی  باید  بگم / باید  بگم  یه چیزیو

گفتم  بهش  بیا  بریم / تا  باغ سیب . .  باغ امید

همون جایی که بیرونش / کاشته بودن درخت  بید

رفتیم  با هم  اما تو راه /  نه چیزی گفت  نه حرفی زد

انگاری داشت توی خودش/ با وجدانش  درجا  می زد

رسیدیم آخر ما  به  باغ/  شب  شده  بود  هوا  دیگه

تو راه میگفتم  با خودم / یعنی چی  میخواد  بم  بگه

رفتیم  نشستیم  یه  گوشه / زل  زده  بودم  به نگاش

چقد غریبه بود  با من / تاریکو سرد بودن  چشاش

گفتم  بهش  بگو  دیگه/ خسته شدم  از  این سکوت

چیزی  بگو  نذار تا من/  تو  مبهمی کنم  سقوط

گفتش که چشماتو  ببند/  نگفتمم  بازش  نکن

می فهمی  حرف دلمو/ تو رو خدا سازش  بکن..!!

گفتم با چی سازش کنم؟ / چرا  غریبی  تو با من؟

سرد نگات؟ سرد صدات؟ /  عجیبن حرفات؟ مبهمن؟

گفتش دیگه چیزی نگو/  انقد  سوال نپرس ازم

گفتش که چشماتو  ببند/  نمی  تونم ..!  نپرس  بازم

چه حالی داشتم اون شب / چشمامو  بستم چه غریب

منتظر یه  اتفاق/  منتظر  چیزی  عجیب

گذشتن  لحظه های شوم / اما صدایی  نیومد

گفتم چی شد؟خسته شدم؟ / بازم  ندایی نیومد

گفتم  چشامو  باز کنم؟ /  اما صدایی  نشنیدم

باز کردم  آخر چشامو /  اما  من  اونو  ندیدم

یه  برگه روی چمنا /  افتاده  بود  چه  بی صدا

نوشته بود  منو  ببخش/  این  جوری شد از من جدا

هرچی  تونسم  داد زدم /  اما دیگه ندیدمش

تنهام گذاشت اون بی وفا / آخه چه  جور ببخشمش؟؟؟؟

دوشنبه بود اون شب سرد/  تنهام گذاشت اون بی خبر

از اون همه خاطره ها /  مونده یه  عشق  بی ثمر

مونده یه عالمه سوال/  سوالای  بی   انتها

بینمونم  چیزی   نبود؟! /  عاشق  بودیم  از ابتدا..!!

حالا  دوشنبه ها  همش/  ناله  و گریه  می کنم

به  یاد  اون  روز  غریب / ازش  گلایه  می کتم

رفت  و دیگه  تنها  شدم /  دنبالشم  حتی  تو  فال

کاش که میشد دوشنبه ها/  پاک  بشه  از  تقویم سال  ..!!

 
یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 11:33 :: نويسنده : الهام

 

 

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : الهام

 

دریا

اولین عشق مرا بردی

دنیا

دم به دم مرا تو آزردی

دریا

سرنوشتم را به یاد آور

دنیا

سرگذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم

چون غریقی غرقه در رازم

گم شدم در غربت دریا

بی نشان و بی هم آوازم

میروم شب ها به ساحل ها

تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته ی دریا

مینویسم اوج غم ها را

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : الهام

"خدایا...در گلویم ابر کوچکی است که خیال باریدن ندارد...می شود مرا بغل کنی؟"*

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : الهام

در اغوش خدا ګریستم تا نوازشم کند...

پرسید فرزندم پس ادمت کو؟

اشک هایم را پاک کردم و ګفتم در اغوش حوای دیګریست....

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 15:38 :: نويسنده : الهام

"باورت بشود یا نه، روزی می رسد که دلت برای هیچ کس، به اندازه من تنگ نمی شود، برای نگاه کردنم، خندیدنم، صدا کردنم، برای لحظه ایی که کنارم باشی،

روزی می رسد که حسرتت تکرار دوباره ی من باشد، می دانم روزی که نباشم هیچ کس تکرار من نخواهد شد."*

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : الهام

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : الهام

 
شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : الهام

بی تو پیمودن شب ها شدنی نیست
شب های پر از درد که فرداشدنی نیست
گفتم که برایت بفرستم دل خود را
افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست


 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 18:24 :: نويسنده : الهام


من
مثل بادکنکی به دست کودکی
هرجا می روی با یک نخ به تو وصلم
نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا !


 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 18:4 :: نويسنده : الهام

به سلامتی اونی که تیکه میندازه تا بچه ها بخندن اما تا آخر کلاس باید دم در وایسه !

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 18:2 :: نويسنده : الهام


این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است


 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 17:59 :: نويسنده : الهام

به سلامتی کسی که وقتی دل بست ، تا آخرش درو روی همه بست !

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : الهام

به سلامتی اونایی که خیانت رفیقو دیدن اما آخرین برگ رفاقتو نچیدن !

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : الهام

 

 به سلامتی اون حس هایی که نمیشه به اشتراک گذاشت مگر با خدا

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 17:38 :: نويسنده : الهام


دوستی حس لطیفی ست ...نگهش خواهم داشت ..چه تو نزدیک باشی و چه دور..


 



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : الهام

 

به سلامتی کسی که دیگه بهش زنگ نمیزنیم

اما اگه بفهمیم خطش خاموشه دق می کنیم

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 14:45 :: نويسنده : الهام

 

 

 

من برای خودم می نویسم

توبرای خودت بخوان

من حرف دلم رامی نویسم

توحرف دلت را بخوان

من برای عشق می نویسم

توبرای معشوقه ات بخوان

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 14:28 :: نويسنده : الهام

دلم درد میکنه؟

ن! میپیچه؟

ن! میسوزه؟

ن!پس چی؟

دلم برات پرپر میزنه


 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 14:26 :: نويسنده : الهام

 

 

به بعضیام باید گفت

درسته سر تا پام دو قرونه ولی بازم واسه تو گرونه

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : الهام

طوفانی میکنی دلم را وقتی به چشم هایم می نگری

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : الهام

 

شاید دیگر از مد افتاده باشد

شاید دیگر اندازه ام نباشد

اما همچنان عطر خاطره میدهد

پیراهنی که تو روی شانه هایش اشک ریخته ای